دو کنفرانس٬ دو آلترناتیو٬ دو آینده
على جوادى

اخیرا ترکیب وسیعی از نیروهای از رژیم رانده شده٬ برخی از جریانات ملی – اسلامی و دست راستی های قوم پرست و پرو غربی٬ نشستی را در بروکسل برگزار کردند. چندی پیش نیز بیش از ۲۰ حزب و سازمان کمونیست و چپ انقلابی نیز نشستی را در کلن آلمان برگزار کردند. این دو نشست و کنفرانس به نوع ویژه ای خصلت نمای شرایط کنونی و تلاش برای شکل دادن به فردای ایران پس از رژیم اسلامی است. اشاره ای کوتاه به مختصات شرایط حاضر و هر کدام ویژگی تلاشهایی را که در صفوف اپوزیسیون در حال جریان است را بیان میکند.

پیش از هر چیز این تلاشها نشان آن است که نیروهای اصلی جامعه٬ طبقات اجتماعی متخاصم در اپوزیسیون٬ دارند خود را برای تحولات سرنوشت ساز و فردای پس از رژیم آدمکشان اسلامی آماده میکنند. رژیم اسلامی رفتنی است. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. سرنگونی و یا تغییر رژیم اسلامی حلقه ای تعیین کننده در راه رسیدن به اهداف هر کدام از نیروهای اصلی جامعه است. تلاشهای کنونی٬ برگزاری نشستهای متفاوت و کنفرانسهای مختلف در عین حال نشان دهنده این واقعیت است که همگان در اپوزیسیون تصویر واحدی از تحولات جامعه ندارند. آینده یکسانی را نمیخواهند و برای آینده واحدی تلاش نمیکنند. در نتیجه اتحادی هم نمیتواند وجود داشته باشد و یا نمیتواند شکل بگیرد و یا اصولا نمیتواند مطلوب باشد.

این واقعیت در عین حال نشان شکست آن جریاناتی در صفوف آلترناتیو راست است که کودنانه می پندارند که میتوانند سناریوی "همه با هم" خمینی را تکرار کنند و یکبار دیگر تلاش توده های کارگر و مردم زحمتکش و جنبشهای آزایخواهانه را در کیسه طبقات حاکم و جنبشهای ارتجاعی این طبقات بریزند. این موقعیت را ما مدیون تلاش کمونیسم کارگری و مشخصا حزب اتحاد کمونیسم کارگری میدانیم که از مدتها پیش بر این واقعیت انگشت گذاشت که نیروهای اصلی اپوزیسیون در عین کشمکش و جدال با هم وارد تحولات سرنوشت ساز جامعه خواهند شد. همه با همی در کار نیست. جامعه و نیروهای سیاسی در ایران بسیار پیچیده تر و پخته تر از جامعه و نیروهای سیاسی سال ۵۷ هستند.

همه با همی در کار نیست و در نتیجه نیروهای اصلی جامعه در جهت شکل دادن به آلترناتیوهای مورد نظر خود هستند. البته هستند جریاناتی که اهمیت و خودویژگی چنین تلاشهایی را در شرایط خطیر کنونی درک نکرده و میکوشند تن خود را به این واقعیات نزنند. این جریانات به همین اعتبار و به همین درجه نیز خود را از سهیم شدن در تحولات سرنوشت ساز آتی جامعه دور میکنند.

در کنفرانس بروکسل علاوه بر جریانات راست و ملی – اسلامی و رانده شدگان رژیم اسلامی عناصری از محافل فکری - استراتژیک غرب نیز حضور داشتند. این افراد که تحت عنوان "کارشناس" این و یا آن عرصه دعوت شده بودند در حقیقت جریاناتی از محافل شکل دهنده آلترناتیو راست و ارتجاعی برای فردای جامعه ایران هستند. اینها از همان ماتریالی هستند که کنگره ملی عراق را به جامعه عراق و شورای ملی لیبی را به مردم لیبی حقنه کردند. و اکنون نیز چنین هدفی را در قبال جامعه ایران و تحولاتش دنبال میکنند.

اما این واقعیات تکاپوی راست جامعه تنها یک روی سکه تحولات حاضر است. روی دیگر این تلاشها را باید در تشدید تحریمهای اقتصادی و آمادگی نظامی اردوی آمریکا و ناتو و اسرائیل در تقابل خونین با رژیم اسلامی و کلا متحدینش دید. بی جهت نیست که ما در دوره حاضر شاهد برگزاری کنفرانسهای متعدد این جریانات در کشورهای مختلف هستیم. بی جهت نیست که همزمان با تشدید تحریمهای اقتصادی و افزایش خطر حمله نظامی و جنگ در عین حال شاهد تشدید تلاشهای جریانات راست و ارتجاعی برای شکل دادن به آلترناتیوی برای حقنه کردن به جامعه از جانب این نیروها هستیم.

اما واکنش و آلترناتیو کمونیسم و چپ جامعه چه باید باشد؟ آیا باید تنها نظاره گر و منتقد این جریانات باشد؟ آیا باید اپوزیسیون این اپوزیسیون ارتجاعی باشد؟ یا نه؟ باید خود نیروی شکل دهنده آلترناتیوی دیگر٬ یک آلترناتیو متضمن آزادی و رفاه و برابری جامعه٬ باشد؟ کدامیک؟ در صفوف چپ کماکان این مساله بطور قطع تعیین تکلیف نشده است. تلاشهایی صورت گرفته است اما مساله تماما حل نشده است.

واقعیت این است که اگر کمونیسم و چپ به این پروسه تمکین کند و یا صرفا در نقش جریانات منتقد این تحولات ظاهر شود٬ عملا خود را از دخالت موثر در تعیین و تکلیف جامعه دور کرده است. کمونیسم کارگری موظف است که تلاش کند تا آلترناتیو چپ جامعه را شکل دهد. ما هر چقدر هم که ماهیت ارتجاعی و دست راستی آلترناتیو راست را افشا و نقد کنیم در شرایطی که جامعه به دلیل واقعیت مادی و یا کشمکش نیروهای ارتجاعی حاکم به یک وضعیت سرنوشت ساز کشیده شود٬ اگر در آن زمان به آلترناتیوی مورد قبول و اعتماد توده های کارگر و مردم آزادیخواه شکل نداده باشیم عملا کارگر و جامعه را از یک تحول چپ و آزادیخواهانه محروم کرده ایم. واقعیت به همین سادگی است. به همین زمختی است.

کمونیسم کارگری موظف است که به تلاشهای ویژه ای در این راستا دست بزند. نشست احزاب کمونیست و چپ در کلن گوشه ای از این حرکت است. تلاشی است برای اینکه به جامعه اعلام شود که سرنوشت جامعه را تنها نیروهای راست رقم نخواهند زد. بلکه چپ نیز علیرغم تمام کاستی ها خواهد کوشید که امکان یک انتخاب آزادانه و برابر و انسانی را نیز در مقابل جامعه قرار دهد.

حزب اتحاد کمونیسم کارگری در عین افشای بی امان اهداف و سیاستهای ارتجاعی جریانات راست و از رژیم رانده شده٬ در عین حال تلاش خواهد کرد که قطب چپ جامعه را برای فردای تحولات سرنوشت ساز آماده سازد.

یک آینده بهتر میتواند و باید از آن ما باشد. سهم ما در جامعه مبارزه و از دست دادن فرصتها برای حاکم شدن بر سرنوشت خود نیست. ما از امروز خود و جامعه را برای یک آینده بهتر آماده خواهیم کرد. انتخاب دیگری نداریم. *